فصل دوم سریال What if کمپانی مارول واقعاً ترکیبی بود، از تاکید بیش از حد بر مامور کارتر هیلی آتول و نتیجه پایانی فصلی که احساس میکردند؛ در بهترین حالت بسیار سخت بود. خوشبختانه، فصل 3 با ارائه همان چیزی که نیاز داریم شروع میشود. اشتباه کردن با mecha غول پیکر در مقابل قواعد kaiju سخت است.
این نمایش که «هالک با انتقامجویان مکانیکی در سریال What if میجنگید» در دنیایی اتفاق میافتد که تلاش هالک برای درمان بیماری گاما عواقب ناخواستهای برای بشریت دارد. این قسمت با اقتباس آزادانه از مجموعههایی مانند Godzilla، Pacific Rim و Voltron، حوزه سریال را به میزان قابل توجهی افزایش داده و اجازه میدهد تا نبردهای واقعاً عظیمی بین ابر هیولاهای رادیواکتیو و انتقامجویان در حال هدایت لباسهای رباتیک غولپیکر انجام شود. این مجموعه همیشه به نمایش موقعیتها و پیچشهای داستانی که هرگز در MCU معمولی اتفاق نمیافتد؛ اختصاص داشته است. گاهی اوقات بیش از مجموعههای دیگر موفق میشود، اما این یکی از مواردی است که قطعاً از پیش فرض جدول زمانی جایگزین، بیشترین استفاده را دارد.
مسلماً، مانند اکثر قسمتهای سریال What If، زمان اجرای محدود کمی تحت فشار قرار میگیرد. طرح داستان اگر ساده و قابل پیشبینی نباشد چیزی نیست و بینندگان میتوانند به راحتی محورهای اصلی طرح را از قبل فرابخوانند. اما به اعتبار خود این سریال، این اپیزود یک خط عاطفی قوی برای تکیه کردن به تمام دورنماهای بزرگتر از زندگی پیدا میکند.
این سناریو به دوستی بین سم ویلسونِ آنتونی مکی و بروس بنر به گارگردانی مارک روفالو بستگی دارد که به نقش سم در Captain America: The Winter Soldier به عنوان مشاور جنگجویان زخمی بازمی گردد. پیوند آنها به این قسمت کمک میکند تا مقداری حس عاطفی به اپیزود داده شود و در واقع باعث شد که آرزو کنیم ای کاش چیزی مشابه به آن در Earth-616 وجود داشت. MCU با تغییر به هالک باهوشتر و سازگارتر در Endgame، خیلی چیزها را از دست داد.
یکی دیگر از نقاط قوت این قسمت در نحوه استفاده از لیست بزرگتر Avengers است. این مجموعه به جای تمرکز بر فاز 1 و 2 کلاسیک انتقام جویان، بر بازیکنان اخیر MCU بعد از پایان سریال تاکید دارد. این موضوع به ما فرصت ارزشمندی میدهد تا ببینیم شخصیتهایی مانند شانگ چی سیمو لیو، مونیکا رامبو اثر تیونا پریس و حتی شوالیه ماه اسکار آیزاک چگونه با هم تعامل دارند. چون، اینطور نیست که فیلمهای لایو اکشن عجلهای برای رساندن ما به آن نقطه داشته باشند.
همه اینها باعث میشود که تجربه تماشای بسیار جدیدتری داشته باشید. با توجه به اینکه بیشتر بازیگران لایو اکشن در اینجا نقش خود را تکرار میکنند، شوخیهای تیمی آن بویی از اصالت دارد. بهویژه آیزاک در اینجا بسیار سرگرمکننده است و این امر سبب میشود که سریال برای عدم تمرکز روی Moon Knight تاسف بخورد.
از نظر بصری، این فصل احتمالاً به یاد ماندنیترین قسمت What If از زمان پخش فصل دوم، اپیزود نئو نوآر «What If Nebula Joined the Nova Corps» است. مقیاس بالای اکشن و طراحیهای متنوع Mech Avengers تضمین میکند که لحظههای کسلکننده بسیار کمی وجود دارد. اکشن این سریال روان است و کار خوبی برای ارتباط گرفتن انیمهها و فیلمهای مختلف دارد که به وضوح از این قسمت الهام گرفتهاند. حتی یک بخش آغازین لذتبخش وجود دارد که ادای احترام به انیمه کلاسیک دهه 80 است، انیمهای که آرزو می کنیم بیشتر از آن دوام داشته باشد.
نظر نهایی در مورد سریال What If
سریال What If، پس از پایان تا حدودی طاقتفرسا فصل 2، نیاز به تغییر شیوه داشت، و این دقیقاً همان چیزی است که اولین ایپزود فصل 3 ارائه میکند. «اگر هالک با انتقامجویان مکانیکی میجنگید؛ چه میشد؟» یک سریال سرگرمکننده است که به طور آزادانه از سریالهایی مانند Godzilla و Pacific Rim اقتباس گرفته است. این اپیزود قطعاً اکشن محور است و تقریباً نقصی ساده محسوب میشود، اما جنبوجوش اصلی بین سم ویلسون و بروس بنر باعث میشود که درگیری را ثابت نگه دارد. تمرکز روی فهرست فاز 4 و 5 دوره Avengers نیز ضرری ندارد. حتی طرفداران MCU که به طور معمول آگاه نمیشوند؛ ممکن است بخواهند به این قسمت What If فرصت بدهند.
نظرات کاربران